مازیار، نوه سپهبد وندادهرمز و از نسل شاهزادگان پارتی (اشکانی) بود. وی در زمان خلافت مأمون، طی سلسله اقداماتی توانست قدرت را در طبرستان قبضه کرده و به زودی فرمانروای تمام طبرستان (مازندران، گرگان، گیلان) شود.
مازیار در آغاز جهت کسب اعتمادِ خلیفه، شهادتین گفته و مسلمان شد. اما هنگامی که توانست بر منطقه حاکم شده و به طور کامل تمام طبرستان را تحت نفوذ خود درآورد، رسما اعلام کرد که پایبند به دین زرتشتی بوده و قصد احیای قدرت ایران دوران ساسانی را دارد. سپس شروع به قتل و غارت اعرابی که در منطقه ساکن شده بودند، نمود.
مازیار در اوج قدرت بود که مأمون درگذشت. او از این فرصت استفاده کرد و در کوهستانهای البرز، قلعههای مستحکمی بنا نهاد و طبرستان را چونان دژی مستحکم درآورد. همزمان با این وقایع، بابک خرمدین نیز در آذربایجان علیه اعراب شورش کرد و خواهان احیای ایران ساسانی گردید. در این زمان میان بابک و مازیار مکاتباتی نیز جهت اتحاد انجام شد اما پیش از آنکه اقدام مثبتی انجام گیرد، بابک طی وقایعی دستگیر و سپس کشته شد.
کمی بعد معتصم -خلیفه جدید- که با از بین بردن بابک، اندکی آسودهخاطر شده بود، تصمیم به سرکوب قیام مازیار گرفت. از همین روی عبداللهابنطاهر حاکم ایرانی خراسان را برای سرکوب مازیار تجهیز کرد. عبدالله که میدانست شکست دادن مازیار در میدان جنگ، غیرممکن است، دست به نیرنگی زد. وی پیش از ورود به طبرستان، گروهی را به صورت ناشناس وارد منطقه کرد و اینها با دادن مقادیر زیادی سکه و طلا به بزرگان طبرستان، آنها را وادار به خیانت به مازیار کردند. سپس لشگر عبدالله وارد طبرستان شد. در جنگی که درگرفت، بزرگان طبرستان پشت مازیار را خالی کردند و بدینترتیب این بزرگمرد، با خیانت یارانش شکست خورده، مدتی متواری و نهایتا دستگیر شد.
عبدالله، مازیار را دستبسته به بغداد فرستاد. خلیفه دادگاهی نمایشی تشکیل داده و سپس حکم قتل او را صادر کردند. چندی بعد مازیار را در کنار جسد بیجان بابک خرمدین که مدتی قبل کشته شده بود، به دار آویختند.
برگرفته از: کتاب شهریاران طبرستان از قرن ۲ تا ۴ هجری.