فرار کردنِ از خود، فرار از زندان
فرار کردنِ از هر جُدایی و چمدان
فرار کردنِ از عشق و از همآغوشی
فرار کردنِ از تَـرسِ از فراموشی
شبیه یک عقرب، گیج و خیرهبر آتش
شبیه یک ماهی، تور و انتظارِ عَطش
شبیه یک سرباز، جنگ و مرگِ بیهوده
شبیه کرگدنی، تَلخ و پیر و فرسوده
بهمن انصاری
از کتاب کرگدنیسم