شعرِ من تلختر از دود و دَمِ سیگار است
شعرِ من خستهتر از زخمه هر گیتار است
اگر از زخمِ شکنجه، نفست حبس شدهاست
شعرِ من با تب و سردرد و وَرَم، بیمار است
غمِ غربت اگر از پا به در آورد تو را
شعرِ من زخـمخـور از فاصله و دیوار است
پس تو آرام بخواب و به دلت غم مده چون
شعرِ من خواب ندارد، همهشب بیدار است
بهمن انصاری
از کتاب کرگدنیسم