روزگار حافظ یکی از سیاه ترین بخش های تاریخ ایران است. روزگار فترت و ضعف ایلخانان و بهزودی آغاز تاختوتازهای تیمورلنگ. در هنگامه یورش مغولان به ایران و در میان کشتار شهرهای گوناگونِ ایرانِ بیپناه، خوشبختانه با هوشیاری یکی از اتابکان فارس و دادن خراجی هنگفت به هلاگوخانمغول، شیراز از گزند تاخت و تاز مغولان در امان ماند و در روزگاری که دیگر شهرها در ناامنی و مصیبت فرو رفته بودند، شیراز محلی برای هجرت و پناه هنرمندان و اندیشمندان گشت.
از این زمان مکتب خراسان با بزرگانش همچون رودکی، نظامی، فردوسی، عطار و خیام؛ جای خود را به مکتب شیراز داد. حاصل این دگرگونیهای اجتماعی و فرهنگی، پیدایی سعدی در ادبیات و حافظ در غزل است.
دوران زندگی حافظ مصادف میشود با روزگار انحطاط ایلخانان. در این زمان فارس و شیراز صحنه کشمکش و جنگ های داخلی و اختلافات خانوادگی زمامداران فاسد “آل اینجو” و “آل مظفر” است. حافظ به دربار “ابواسحاق اینجو” راه مییابد و از این گذر، سالها به آرامش عمر میگذراند. اما پس از این روزگار، با ظهور دوران “امیر مبارزالدین محمد” از آل مظفر که حکومتش با تعصب و خشونت همراه است، زندگانی حافظ رو سختی و دشواری نهاده و با تلخی طی میشود.
با قدرت گرفتن “شاه شجاع مظفری” پسر امیر مبارزالدین که -پدر را محتسب میخواند و خود شاعر مسلک بود- بار دیگر دوران آرامش به حافظ روی میآورد. چند صباحی به یُمن حضور شاهشجاع، آرامش در شهر برقرار است که ناگهان ورق برمیگردد و حکومت بازیچه نوادگان آل مظفر گردیده و عرصه را بر حافظ تنگ میکند. مدتی بعد تیمور لنگ از راه رسیده و تمام این دودمانهای محلی را در آتش خشم خود سوزانده و دمار از روزگار ایران و ایرانی در میآورد… .
حضرت حافظ شاید از همین بالا و پایینهای بیحساب و کتاب زمانه بود که اشعارش را در لفافه و هالهای از ابهام میسرود. با این همه، همین تصویرهای گیج کننده و متناقض که «هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش» دارند بزرگترین شاهکارهای ادبیات در تمام دنیا محسوب میگردد.
شخصیت حضرت حافظ به دلایل متعدد شخصی، تاریخی و فرهنگی بر ما پوشیده است. آنچه از او به میراث مانده، دیوان اشعار وی میباشد؛ اما همین اشعار نیز به دلیل شخصیت رند او نه تنها مضامین آن از نظر ظاهری مستقل از یکدیگر هستند بلکه مملو از ایهام و پیچیدگی و واژههای سمبلیک میباشند که کار تفسیر را به سختی و دشواری میاندازد. از اینروی هر کس و هر گروهی بسته به دیدگاه خود از حافظ بهرهها برده و اشعار وی را به نفع خود تفسیر نموده است تا آنجا که تفسیرهای گوناگون و ضد و نقیضی از غزلیات وی بر جای مانده.
بهمن انصاری
خرداد ۱۳۹۴
(برای اطلاعات بیشتر بنگرید به کتاب چنین گفت حافظ)