مقاله “کهنترین اسطورههای عاشقانه ایرانغربی” پژوهشی از بهمن انصاری میباشد.
با وجود اینکه منشا تقریبا تمام اساطیر ایرانی، نیمهشرقی فلات ایرانزمین است، اما دو اسطوره عاشقانه در نیمهغربی فلاتایران از کهنترین ایام بهجا مانده است. اولی اسطوره «زریادرس و اوداتیس» (زریر و آتوسا) و دومی اسطوره «استریانگایوس و زرینیا» (استریانگا و زرینه) میباشد. هر دو داستان منشا مادی دارند. اسطوره اول توسط خارس متلینی مورخ دوران اسکندر مقدونی مکتوب شده و تا امروز باقی مانده و اسطوره دوم را کتزیاس در کتاب پرسیکا یادداشت کرده است.
هر دو متن باقی مانده توسط مورخان یونانی نوشته شده است. لذا اسامی موجود در این روایات با لهجه یونانی ثبت شدهاند. در هر دو داستان، شاهزاده و شاهدختی عاشق یکدیگر شده و در میان جریان دستیابی به وصال یار، وقایعی مهیج رخ میدهد.
۱- داستان نخست یعنی داستان زریر و آتوسا از مشهورترین حماسههای عاشقانه ایرانی بود. این داستان مورد توجه مردم ایران بود و در انواع جشنها و مهمانیهای ایرانی توسط برگترها روایت میشد. این داستان حتی به شاهنامه نیز راه یافت. اما کاراکترهای آن دچار تغییر شدند. بهجای زریر، برادرش گشتاسپ شخصیت اصلی این داستان گردید و بهجای نام آتوسا، از لقب او یعنی کتایون استفاده شد.
۲- داستان دوم اما بایستی افسانهای برگرفته از حقیقتی تاریخی باشد. چرا که کتزیاس اینگونه نقل میکند که این ماجرا در زمان پادشاهی هووخشتره و جنگهای مادها با سکاها روی داده است. با توجه به منابع تاریخی، این جنگها واقعا به وقوع پیوسته و داستان فوق نیز میتواند در جریان یکی از این جنگها اتفاق افتاده باشد. سپس در جریان شاخوبرگسازی برای داستانهای محبوب، دچار غلو شده و تبدیل به افسانه شده باشد.
مقاله حاضر، در شماره ششم از نشریه تاریخاندیش منتشر گردید. باری متن کامل این داستان در کنار بسیاری از داستانهای اساطیری ایرانی دیگر، حدود دو سال قبل و در کتاب اساطیر ایرانی منتشر شده بود.
بخوانید: دانلود کتاب اساطیر ایرانی
دانلود مقاله کهنترین اسطورههای عاشقانه ایرانغربی را به تمام علاقمندان به اساطیر و میتالوژی کهنسال ایرانزمین، پیشنهاد میکنیم.