زبان پارسی نیز همچون هر زبان ریشهدار و کهنسالی، در طی هزاران سالی که در ایران مورد تکلم و استفاده قرار گرفته است، به طرق گوناگون دچار فرگشت و تکامل شده است.
در دانش زبانشناسی، زبان پارسی بنا بر روند تحول خویش، به سه دوره تقسیم میشود:
به پارسی دوران هخامنشی و قبل از آن، پارسی باستان میگویند.
پارسی در دوران هزارسالهٔ حکومتهای اشکانی و ساسانی، پس از همنشینی با زبان پارتی، دچار تغییراتی شده و لذا زبان پارسی در این دوره، پارسی میانه نامیده میشود.
این زبان در تاریخ پس از اسلام که با داخل شدن واژگان عربی و ترکی مجددا دچار تلطیف و تکامل گردید، به پارسی نو یا فارسی مشهور گردید.
بررسی یک سطر از کتیبه بیستون برای آشنایی با پارسی باستان
در جستار امروز میخواهیم برای آشنایی با زبان پارسی باستان، یک سطر از کتیبه بیستون که به فرمان داریوش بزرگ در حدود ٢۵٠٠ سال قبل در کرمانشاه حکاکی گردیده است، را مرور کرده و سعی کنیم آن را بخوانیم. پس از پایان این بحث، خواهید دانست که نیاکان ما چگونه واژگان را تلفظ کرده و با یکدیگر گفتگو میکردند!
متن کتیبه:
«اَدَم دارایَوَئوش، خَشایاهیا وَزَرکا. خَشایاهیا پارسَئی. ویشتاَسپاهیا پوثَرا.»
کتیبه داریوش بزرگ در بیستون کرمانشاه.
در نگاه نخست، این سطر بسیار عجیب و غریب به چشم میآید. اما اینگونه نیست! برای درک بهتر آن، هر واژه را جداگانه بررسی میکنیم:
اَدَم = من
دارایَوَئوش = داریوش
خَشایاهیا = شاه
وَزَرکا = بزرگ
خَشایاهیا = شاه
پارسَئی = پارسی
ویشتاَسپاهیا = ویشتاسپ
پوثرا = پسر
اکنون روند تلطیف واژگان را بهتر میتوانید درک کنید:
واژهٔ «اَدَم» هنوز در گویش لُری به معنای «من» استفاده میشود.
واژهٔ «وَزَرکا» هزار سال بعد از هخامنشیان، در دوره ساسانیان «وُزُرگ» و سپس «بزرگ» تلفظ گردید:
وَزَرکا = وُزُرگ = بزرگواژهٔ «خَشایاهیا» که در دوران قدیمیتر «خشایاثیا» هم تلفظ میگشت، به مرور دچار تلطیف گردید و با افتادن حرف خ از اول کلمه و حروف اضافه دیگه، تبدیل به «شاه» شد.
به همین منوال میتوانیم روند تلطیف کلمه «پوثرا» رو ببینیم که به مرور به «پوثَر» تبدیل شد. خود کلمه «پوثَر» امروز به دو صورت «پور» و «پسر» مورد استفاده قرار میگیرد.
حال که با روند تلطیف واژگان پارسی آشنا شدیم، یکبار دیگر به متن کتیبه بازمیگردیم و جمله را مرور میکنیم:
اَدَم دارایَوَئوش
منم داریوش
خَشایاهیا وَزَرکا
شاه بزرگ
خَشایاهیا پارسَئی
شاه پارسی
ویشتاَسپاهیا پوثرا
پسر ویشتاسپ
(ویشتاسب نام پدر داریوش بود.)
زبان پارسی، بارزترین ویژگی هویت ایرانی است
رگ و ریشهٔ تاریخی و هویت مستقل فرهنگی چنین است. ما امروز با زبانی که اجدادمان از حدود ۶ هزار سال پیش به آن تکلم میکردند، با یکدیگر گفتگو میکنیم. زبانی که طی روند نرمال تاریخی، «تلطیف» شده اما دچار «تغییر» نگردید.
تلطیف زبان در دانش زبانشناسی یک اتفاق صددرصد طبیعی است و همه زبانهای زندهٔ دنیا به مرور زمان دچار تلطیف میشوند. چرا که زبان، ساکن نیست بلکه همواره پویاست و گذر زمان، مقدمات تلطیف زبان را برای بیان سریعتر واژگان، فراهم میسازد.
فرهنگ ما طی هزاران سال و با وجود حملات و کشتارهای وحشتناک اسکندر و عمربنخطاب و چنگیز و تیمور و دیگران، با قدرت تمام ایستادگی نمود و کمر خم نکرد. نتیجه همین مقاومت تاریخی است که زبان ما -که مهمترین میراث مشترک فرهنگ آباواجدادی ماست- از بین نرفت، تغییر نکرد، و با قدرت تا امروز سالم و سلامت و سرحال، از پیچ و خم روزگار عبور کرد و به ما رسید.
برای این که بر اهمیت این نکته واقف شوید، کافی است به مصر نگاهی بیاندازید. کشوری با ۴ هزار سال تمدن غنی. باری امروز هیچیک از مردمان مصر، نمیتوانند کتاب و نوشتهای از نیاکانشان را مطالعه کنند. چرا؟ چون مصریها باستان، قِبطینژاد و قِبطیزبان بودند ولی از ١۴٠٠ سال پیش که اعراب، مصر را تسخیر کردند، زبان اجدادیشان را از دست داده و عربزبان شدند! امروز هیچیک از شهروندان مصری بدون کمک مترجم و زبانشناس، نمیتوانند از زبان اجدادیشان سر در بیاورند.
اما ما میتوانیم بدون نیاز به مترجم، کتابهای قدیمیمان را مطالعه کرده و لذت ببریم! برای نمونه ما میتوانیم شاهنامه را که هزار سال پیش سروده شده است، به راحتی بخوانیم. چنانچه فردوسی نیز خود میتوانست متن «خداینامهها» را که هزار سال قبل از زمان زندگیاش نوشته شده -و برمبنای آن شاهنامه سروده گردید- را بخواند و نویسندگان خداینامهها نیز میتوانستند متن یشتهای اوستا که دستکم هزار تا سههزار سال قبل از خود نوشته شده بود و بر مبنای آن، خداینامهها را نوشتند، بدون نیاز به مترجم، بخوانند!
این یکپارچگی فرهنگی ما ایرانیها در تمام تاریخ، بینظیر است. بر ماست که با تمام قدرت، از این میراث آباواجدادیمان نگهداری و نگهبانی نماییم..