Official Telegram Channel of Bahman Ansari  برگه بهمن انصاری در اینستاگرام  برگه بهمن انصاری در توییتر  Official Bahman Ansari's Facebook  Official Youtube Bahman Ansari

کتاب‌های بهمن انصارییادداشت‌های بهمن انصاری

غزل پست مدرنداستان‌های کوتاه

پشت بانک صادرات

گیج می‌رفتم سرت را در هجومِ خاطرات
یک چِکِ ‌برگشت‌خورده، پشتِ ‌بانکِ‌ صادرات

قهر در شب‌های ممتد، بغضِ پنهان در گلو
حسرتِ بوسیدنت… لای کتابِ شاملو

حسرتِ پایانِ وحـشـت، نیمه‌شب‌های دراز
حسرتِ دیدار… با آن چشم‌های نیمه‌باز

حسرتِ لمسِ تنت… لبخندهای سردِ تـو
می‌کِشم دردِ شدیدی باز در سردردِ تـو

***

در سَرَم سردردهایت، رخنه در جان می‌کند
مانده اینجا از ‌تو یک سایه که ‌عصیان ‌می‌کند

بی‌تفاوت ، غـرق در افکارِ کـشـدار و لَـزِج
سایه‌ای بی‌روح، بی‌رنگ و پریشان و سِمِج

روبرویت مرده‌ای، تلفیقی از مـن در زنـی
سایه‌ای بی‌روح ، در اعماقِ یک اهریمنی

پشتِ‌سر یک‌مشت از من، از تو و از خاطرات
اشک‌های یک کلاغی پشتِ بانکِ صادرات!

***

جای یک چَک، سرخ، روی‌گونه‌های صورتت
فحش‌های آبدار ، سرگیجه‌های مـفرَطت

زیر چشمت یک کبودی… غیرتِ مردانه‌ام
واکنش‌های برآشفته، خشن، خصمانه‌ام

در تو من بود و زنـی تا قرن‌ها افسرده بود
در تَهِ قصه کلاغی غرق در خون… مرده بود

روی لب‌هایت… رد خونِ خشکی جاری و…
پشتِ ‌بانکِ ‌صادرات، یک سایه غرقِ زاری و…

***

پشتِ‌ بانکِ ‌صادرات یک خاطره از غصه مرد
یک چِکِ ‌برگشت‌خورده،‌ فحش ‌خورد از پولِ‌خُرد

فحش ‌خورد تلخندهایت، مثلِ ‌بغضی در گلو…
فحش ‌خوردم، خوردنت را… در ‌کتابِ شاملو

گیج می‌رفتم درونت، شعر در اندیشه بود
چرت‌و‌پرتی روی ‌کاغذ، شاعری ‌بر شیشه بود

در تو و سرگیجه‌هایت،‌حسرتی جان ‌می‌گرفت
فرصتی یک بهمن از عمقِ زمستان می‌گرفت

***

گیج ‌می‌رفتم سرت را ، باز عمری آزگار…
من چِکی برگشت‌خورده بودمت، از روزگار

من چَکی در صورتت بودم… غرقِ سوءظن
مثل گل در فاضلاب، تلفیقی از عشق و لجن

رخنه در رویای فردا، شاعری آشفته‌حال
طالعِ نحست… کلاغی دربدر… در انفعال

سایه‌ای‌ گیج و مریض و تلخ، همچون زهرمار
دسته‌چک‌هایم به نزدِ هرکسی، بی‌اعتبار

***

رد خونِ خشک، ماسیده‌ست در کنجِ لبت
سایه‌ای با اشک خوابیده‌ست در نیمه‌شبت

حسرتِ دیدار را با خود به گورستان کشاند
زیرِ چشمانِ کبودت، بوسه‌هایش را نشاند

در سَرَش سردردهایت را به جانش می‌خرید
هرشب از بامِ خیالت، چون کلاغی می‌پرید

گیج می‌رفت و نمی‌رفتم بدونِ خاطرات
دفن شد با حسرتت در پشتِ بانکِ صادرات!

 

بهمن انصاری
از کتاب کرگدنیسم

کتاب کرگدنیسم از بهمن انصاری

دانلود کتاب کتیبه‌های کوروشدانلود کتاب اساطیر ایرانیدانلود کتاب زرتشت و زرتشتیاندانلود کتاب شهریاران طبرستاندانلود کتاب انقلاب مشروطه
دانلود رمان مسلخ روحدانلود کرگدنیسمدانلود کتاب " سرزمین جذامی‌ها "دانلود کتاب چنین گفت حافظ

دانلود کتاب‌های نایاب در کافه کتاب

آتشکده آنلاین مجازی زرتشتیان

Home | SitemapRSS |

Google | Goodreads | LinkedIn | Crunchbase | ORCiD | WikiTree |

كليه حقوق مادی و معنوی، محفوظ است.

Copyright © 2020~Today  |  Design by Bahman Ansari & Book Cafe