Official Telegram Channel of Bahman Ansari  برگه بهمن انصاری در اینستاگرام  برگه بهمن انصاری در توییتر  Official Bahman Ansari's Facebook  Official Youtube Bahman Ansari

کتاب‌های بهمن انصارییادداشت‌های بهمن انصاری

غزل پست مدرنداستان‌های کوتاه

متن سنگ قبر کوروش کبیر

کوروش بزرگ شاهنشاه بزرگ پارسی و بنیانگذار سیاسی کشور ایران است. او نخستین شاه از دودمان هخامنشیان و آن‌گونه که هرودوت قلمداد کرده است، پدر ایرانیان قلمداد می‌گردد (منبع: کتاب تاریخ هرودوت).

زندگینامه کوروش بزرگ

کوروش ۳۹ سال بر فلات ایران و بخش بزرگی از آسیا فرمانروایی کرد. وی حکومت خویش را با تصرف هگمتانه (همدان) و براندازی حکومت مادها، بنیانگذاری نمود (منبع: کتاب تاریخ ماد).

سپس در سال‌های بعدی، دولت‌شهرهای لیدی، بابل و شهرهای شرق فلات ایران همچون پارت و زرنگ و سغد و رخج و هرات را متصرف گردید و به عنوان یگانه شاهنشاه تمام ایران، جای پای خود را مستحکم نمود. وی آهنگ فتح مصر را نیز داشت که مرگ اجازه این کار را به او نداد اما پسرش کمبوجیه، این راه دشوار را طی کرد و مصر را نیز به مرزهای ایران زمین افزود (منبع: کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت).

کوروش از سوی پدر نسبش به هخامنش، بزرک‌فرمانروای پارس‌ها می‌رسید. همچنین از جانب مادر از نژاد شاهان بود. لذا از هر دو سوی پدر و مادر، نیک‌نژاد و اصیل قلمداد می‌گشت (منبع: کتاب تاریخ ایران باستان).

کوروش نه فقط به دلیل شهامت و روحیه مبارزش مورد ستایش است، که به دلیل عدالت و دادگری و خلق‌و‌خو و منش انسانی، مورد توجه همگان قرار گرفته است و مورخان از قدیم تا امروز او را ستوده‌اند. کوروش در دو کتاب مقدس تورات و قرآن با القاب مسیح خداوند و ذوالقرنین مورد ستایش قرار گرفته است (منبع: کتاب کوروش کبیر ذوالقرنین).

این حسن اخلاق و نیک‌نامی شاهنشاه کوروش هخامنشی باعث شد تا همواره در طول تاریخ مورد توجه مورخان و محققان و مردمان قرار بگیرد. درمورد مرگ کوروش مطالب بسیاری گفته شده است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

چگونگی مرگ کوروش

در مورد مرگ کوروش و نجوه آن روایات متعددی در تاریخ آمده است. هرودوت در کتاب تواریخ خود نوشته است که کوروش در شمال‌شرقی ایران و در جنگ با یکی از قبایل آریایی نیمه‌متمدن به نام ماساژت‌ها کشته شد.

برخی از دیگر مورخان نظیر کتزیاس -که نسبت به هرودوت کمتر مورد اعتماد است- نیز این روایت را تایید کرده اما از نام‌های دیگر اقوام ایرانی سکایی به عنوان قاتلین کوروش در میدان نبرد نام برده‌اند.

اما گزنفون مورخ یونانی، داستنی به کل متفاوت نقل کرده است. او نوشته که کوروش به مرگ طبیعی در بستر و در کنار نزدیکان خویش زندگی را بدرود گفت و پیش از مرگ، نزدیکانش را با سخنانی شیوا اندرز داد و وصیت کرد.

وصیت‌نامه کوروش بزرگ

گزنفون مورخ یونانی، در کتاب خویش کوروش‌نامه، وصیت نامه کوروش بزرگ را درج کرده است. هرچند که در دقت این وصیتنامه جای تردید است اما می‌توان قبول کرد که چنین وصیت‌نامه‌ای وجود داشته ولی نه با این دقتی که گزنفون آن را ثبت کرده است. خلاصه‌ای از متن وصیت‌نامه کوروش ،از قرار زیر است:

فرزندان من! دوستان من! من اکنون به پایان زندگی خویش نزدیک گشته‌ام. هنگامی که روح از تن جدا گردید، مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس در کردار و رفتار شما نمایان‌گر باشد، زیرا من به هنگام کودکی، جوانی و پیری بخت‌یار بوده‌ام. همیشه نیروی من افزون گشته است، آن چنان که هم امروز نیز احساس نمی‌کنم که از هنگام جوانی ناتوان‌ترم.

من دوستان را به خاطر نیکویی‌های خود خوشبخت و دشمنانم را فرمان‌بردار خویش دیده‌ام. زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود. من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه باز می‌گذارم.

اما از آنجا که از شکست در هراس بودم، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم. حتی در پیروزی های بزرگ خویش، پا از اعتدال بیرون ننهادم. در این هنگام که به سرای دیگر می‌گذرم، شما و میهنم را خوشبخت می‌بینم و از این رو می‌خواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند.

مرگ چیزی است شبیه به خواب. در مرگ است که روح انسان به ابدیت می‌پیوندد و چون از قید و علایق آزاد می گردد به آتیه تسلط پیدا می کند و همیشه ناظر اعمال ما خواهد بود. پس اگر چنین بود که من اندیشیدم به آنچه که گفتم عمل کنید و بدانید که من همیشه ناظر شما خواهم بود  اما اگر این چنین نبود آن‌گاه از خدای بزرگ بترسید که در بقای او هیچ تردیدی نیست و پیوسته شاهد و ناظر اعمال ماست.

باید آشکارا جانشین خود را اعلام کنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی ندهد. من شما هر دو فرزندانم -کمبوجیه و بردیا- را یکسان دوست می‌دارم ولی فرزند بزرگترم که آزموده‌تر است کشور را سامان خواهد داد.

فرزندانم! من شما را از کودکی چنان پرورده‌ام که پیران را آزرم دارید و کوشش کنید تا جوان‌تران از شما آزرم بدارند. تو کمبوجیه، مپندار که عصای زرین پادشاهی، تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت. دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئن‌تری هستند. هرگز قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند. هرکس باید برای خویشتن دوستان یک دل فراهم آورد و این دوستان را جز به نیکوکاری به دست نتوان آورد.

از کژی و ناروایی بترسید. اگر اعمال شما پاک و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد یافت، ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح ورزید، دیری نمی‌انجامد که ارزش شما در نظر دیگران از بین خواهد رفت و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد . من عمر خود را در یاری به مردم سپری کردم. نیکی به دیگران در من خوش‌دلی و آسایش فراهم می‌ساخت و از همه شادی‌های عالم برایم لذت‌بخش‌تر بود.

به نام خدا و نیاکان درگذشته‌ی ما، ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد کنید نسبت به یکدیگر آزرم بدارید. پیکر بی‌جان مرا هنگامی که دیگر در این گیتی نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زودتر آن را به خاک باز دهید. چه بهتر از این که انسان به خاک که این‌همه چیزهای نغز و زیبا می‌پرورد آمیخته گردد. من همواره مردم را دوست داشته‌ام و اکنون نیز شادمان خواهم بود که با خاکی که به مردمان نعمت می‌بخشد آمیخته گردم.

هم‌اکنون درمی‌یابم که جان از پیکرم می‌گسلد… اگر از میان شما کسی می‌خواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد، تا هنوز جان دارم نزدیک شود و هنگامی که روی خود را پوشاندم، از شما خواستارم که پیکرم را کسی نبیند، حتی شما فرزندانم. پس از مرگ بدنم را مومیایی مکنید و در طلا و زیورآلات و یا امثال آن نپوشانید. 

از همه پارسیان و هم‌‌پیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند و مرا از این‌که دیگر از هیچ‌گونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند. به واپسین پند من گوش فرا دارید. اگر می‌خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید.

(منبع: کتاب کوروش نامه گزنفون)

کتاب کوروش نامه از گزنفون

پاسارگاد مقبره کوروش

کوروش کبیر را پس از مرگ در پاسارگاد دفن کردند. این مقبره را کوروش در زمان حیات خویش دستور به ساختنش داده بود. درمورد معماری بنای کوروش بنگرید به: آرامگاه کوروش کبیر و بناهای مشابه آن.

پاسارگاد مقبره قبر بنای کوروش کبیر

متن سنگ قبر کوروش بزرگ

در پاسارگاد که مقبره کوروش است، هیچ نوشته و کتیبه‌ای وجود ندارد. تنها یک کتیبه کوچک بر روی یکی از ستون‌ها باشنده است که روی آن نوشته: من کوروش، شاهنشاه هخامنشی.

مقبره ساده کوروش ناشی از خلق و خوی روان و منش والای اوست. می‌توانید قبر کوروش را با قبر فراعنه مصر یا دیگر شاهان جهان مقایسه کنید. در قبر کوروش مطلقا خبری از سیم و زر و کتیبه و آلات قیمتی باشنده نیست.

کوروش کبیر به دلیل حسن شهرت و شخصیت والامنش خویش، نیازی به ساخت کتیبه و حکاکی کردن عبارات پرطمطراق بر روی قبر خویش نمی‌دید. چه خوب می‌دانست که بلندهمتی و بلندمنشی‌اش آن‌چنان زبانزد خاص و عام در طول و عرض تاریخ است که نیازی به خودگویی و خودستایی ندارد.

 

نویسنده: بهمن انصاری


منبع

دانلود کتاب کتیبه‌های کوروشدانلود کتاب اساطیر ایرانیدانلود کتاب زرتشت و زرتشتیاندانلود کتاب شهریاران طبرستاندانلود کتاب انقلاب مشروطه
دانلود رمان مسلخ روحدانلود کرگدنیسمدانلود کتاب " سرزمین جذامی‌ها "دانلود کتاب چنین گفت حافظ

دانلود کتاب‌های نایاب در کافه کتاب

آتشکده آنلاین مجازی زرتشتیان

Home | SitemapRSS |

Google | Goodreads | LinkedIn | Crunchbase | ORCiD | WikiTree |

كليه حقوق مادی و معنوی، محفوظ است.

Copyright © 2020~Today  |  Design by Bahman Ansari & Book Cafe