شبیه هجرتِ شعر از کتابهای فروغ
شبانههای تو را، مـن مُـوقَّـتـی بودم
شبیه هرشبِ من، سرد و لعنتی بودی
شبیه هرشبِ تو ، سرد و لعنتی بودم
شبیه هرشبِ من، شاعری که میترسید
شبیه کابوست، در شبانههای لَـزِج
شبیه لبخندت، در غُروبِ یکـشـنبه
شبیه خاطرههایت ، مدام و تلخ و سِمِج
شبیه خاطرههایت، نبودنت قطعی است
غروبِ خاطرههایت چه تلخ و دلگیر است
شبانههای تو را ، با غَمت فروخوردم
دوباره خاطرههایت، به من سرازیر است
شبیه هجرتِ شعر از کتابهای فروغ
چکید خاطرههایت، دوباره تلخ و سِمِج
غروبِ جمعه بخند… بر غَمی که بلعیدت
غروبِ جمعه بخند… بر شبانههای لَـزِج
بهمن انصاری
از کتاب کرگدنیسم