Official Telegram Channel of Bahman Ansari  برگه بهمن انصاری در اینستاگرام  برگه بهمن انصاری در توییتر  Official Bahman Ansari's Facebook  Official Youtube Bahman Ansari

کتاب‌های بهمن انصارییادداشت‌های بهمن انصاری

غزل پست مدرنداستان‌های کوتاه

بررسی عوامل فروپاشی شانشاهی ساسانی

ساسانیان از مهم‌ترین حکومت‌های تاریخ ایران بودند که در حفظ و مکتوب کردن فرهنگ و تمدن شش هزار ساله ایران، نقش پررنگی داشتند. حالا چه اتفاقی افتاد که ساسانیان بعد از ۴٢٧ سال ‏حکومت، به این سرعت با حمله یک لشگر نیمه‌عریان از حجاز، ازهم‌پاشیدند و متلاشی شدند؟ دلایل زیادی دارد که چهار مورد از مهم‌ترین دلایل آن را در ادامه بیان می‌کنم.

ساسانیان
مرزهای ایران در زمان اوج قدرت شاهنشاهی ساسانی

١- شاهزاده‌کشی شیرویه:

شیرویه پسر ‎خسروپرویز بود. به زبان ساده، تربیت درستی نداشت چون شخص خسروپرویز هم آدم سبک‌سر و کم‌خردی بود که با جنگ‌های ‏بی‌حساب‌‌و‌کتاب با روم، ارتش را فرسوده کرد. دست آخر هم پسر کم‌خرد او یعنی شیرویه، علیه پدر کودتایی کرد و خسروپرویز را زندانی کرد و بعد از چندی دستور قتل او را صادر کرد و رسما به عنوان شاه ساسانی بر تخت نشست.

ولی حماقت بی‌حدوحصر او باعث شد تا ساسانیان با سرعت به سمت سقوط، سوق پیدا کنند: شیرویه برای آن که رقیب نداشته باشد، ‏دستور قتل‌عام همه شاهزاده‌های باهوش و شایسته ساسانی را صادر کرد.

خود او نیز چند ماه بعد بر اثر ابتلا به طاعون، درگذشت. شاهزاده‌کشی شیرویه باعث شد تا هیچ شاهزادهٔ لایقی برای نشستن بر تخت سلطنت باقی نماند و حکومت مرکزی، سست شود.

٢- استبداد دینی:

ساسانیان نخستین حکومت ایرانی بودند که دین و سیاست را به صورت رسمی تلفیق کردند. اواخر دوران ساسانی به‌اندازه‌ای فساد آتشکده‌ها و موبدان دین زرتشتی گسترش یافته بود که مردم، دین‌زده شده و گروه‌گروه به سمت مسیحیت حرکت می‌کردند. به‌گونه‌ای که دکتر زرین‌کوب در کتاب دو قرن سکوت اذعان داشت که اگر حمله اعراب ‏هم نبود، سقوط ساسانیان به وسیله کلیسا، اجتناب‌ناپذیر بود.

دگماتیسم دینی و قوانین سختگیرانه دین زرتشتی، نارضایتی عمومی را در پی داشت. تحریفات دینی موبدان ناخواسته مردم را برای تغییر دین و تغییر حکومت آماده می‌کرد. نتیجهٔ این فشارها آن بود که در نخستین حملات اعراب به ایران، مردم رغبتی برای کمک به ارتش ساسانی نداشتند.

هرچند که بعد از جنگ قادسیه متوجه این نکته شدند که شمشیر تازیان از ناکارآمدی ساسانیان مهیب‌تر است و در نهاوند کوشش کردند تا جلوی اعراب را گرفته و از پیش‌روی آن‌ها جلوگیری کنند اما موفق نشدند. اعراب پیروزی در نهاوند را به دلیل اهمیت آن، «فتح‌الفتوح» خواندند. زیرا بعد این جنگ تمام ایران به سرعت سقوط کرد و شهرها یک به یک به دست مهاجمین افتادند.

٣- خسروپرویز و ماجرای حیره:

در مرز ‏ایران و بیابان‌نشینان حجاز، منطقه‌ای بود به نام حیره. این‌ها اعراب متمدنی بودند که سال‌ها به ساسانیان وفادار بوده و از مرز ایران محافظت می‌کردند. خسروپرویز بنابر حماقت ذاتی و عدم قدرت پیش‌بینی آینده، بنا بر دلایلی لشگری فرستاد و خاندان آل‌منذر که حاکمان حیره بودند را از بین برد. در نتیجه ‏ایران با بادیه‌نشینان عرب همسایه گردید.

این بادیه‌نشین‌ها که در جریان زندگی خود در صحرای حجاز، تنها با چادرهای صحرایی و شترهای خود آشنا بودند، با از بین رفتن حکومت آل‌منذر در حیره، فرصتی پیدا کردند تا چندباری به شهرهای مرزی ایران شبیخون زده و غارتگری کنند.

در جریان این حملات آن‌ها برای نخستین‌بار با یک زندگی متفاوت روبرو شدند: مردمی که لباس‌های فاخر به تن داشتند و خوراک‌های رنگارنگ تناول می‌کردند و به بهداشت و ظاهر اهمیت داده و بجای ریگزار، در مناطق خوش آب و هوا زندگی می‌کنند! این مناظر رویایی باعث شد تا وسوسه حمله به ایران بیشتر و بیشتر در میان اعراب رشد کرده و مرتب به مرزهای ایران نزدیک بشوند. نتیجتا چند سال بعد، بعد از چند جنگ مقطعی، حمله‌های گسترده ‏برای تصرف ایران را آغاز کردند.

تصویر خسروپرویز بر روی یک سکه
سکه‌ای با نقش خسروپرویز

۴- ناپختگی یزدگرد سوم:

یزدگردسوم آخرین شاه ساسانی بود. او هنگامی که به قدرت رسید، جوان و بی‌تجربه بود. وقتی خبر تجاوز اعراب به مرزهای ایران را شنید، دستور داد تا لشگری محلی برای شکست دادن آن‌ها گسیل یابد.

در این میان سپهسالار ارتش ایران رستم_ فرخزاد، به شاه جوان گوشزد می‌کند که ارتش ساسانی آماده جنگیدن نیست و بهتر است تا چند شهر مرزی را به اعراب واگذار کرده تا از نفوذ بیشتر آن‌ها جلوگیری نمایند و در سال‌های آتی با تجهیز ارتش، به اعراب حمله کرده و زمین‌های داده شده را پس بگیرند. ولی یزدگرد جوان که غرق در باد و غرور بود نپذیرفت و فرمان جنگ را صادر کرد.

پیش‌بینی رستم درست از آب درآمد: اعراب شهر به شهر ایرانیان را شکست دادن و به پیش آمدند و در قادسیه، ارتش شاهنشاهی ساسانی را منهزم کرده و تیسفون پایتخت ساسانیان را تصرف نمودند.

یزدگرد به شرق ایران گریخت و بعدها طی ماجراهایی که در پست‌های بعدی خواهم گفت، کشته شد و بدین‌ترتیب امپراطوری ایرانی پس از هزار و صد سال (از زمان پادشاهی کوروش هخامنشی تا کشته شدن یزدگرد سوم ساسانی)، نابود گردید.

 

نویسنده: بهمن انصاری
قسمت بعدی: بررسی عوامل فروپاشی ساسانیان
دانلود کتاب کتیبه‌های کوروشدانلود کتاب اساطیر ایرانیدانلود کتاب زرتشت و زرتشتیاندانلود کتاب شهریاران طبرستاندانلود کتاب انقلاب مشروطه
دانلود رمان مسلخ روحدانلود کرگدنیسمدانلود کتاب " سرزمین جذامی‌ها "دانلود کتاب چنین گفت حافظ

دانلود کتاب‌های نایاب در کافه کتاب

آتشکده آنلاین مجازی زرتشتیان

Home | SitemapRSS |

Google | Goodreads | LinkedIn | Crunchbase | ORCiD | WikiTree |

كليه حقوق مادی و معنوی، محفوظ است.

Copyright © 2020~Today  |  Design by Bahman Ansari & Book Cafe